400 دلار عالیه! حتی فاحشه ها هم کمتر درآمد دارند. بنابراین دختر فرصت را از دست نداد. و دوست پسرش خوب بود. او یک تاجر خوب می شود. زیرا معمولا جوجه ها را به صورت رایگان با دوستان خود به اشتراک می گذارند. اما نکته مهم این بود که پروژه در حال حاضر به نتیجه برسد. اگرچه من به کار خود ادامه می دهم. میتوانم عوضی را وادار به انجام کار دیگران کنم. تقاضا هست
اگر پسری به جوجه ای خیانت کند، می تواند هر کس را که می خواهد لعنت کند. بنابراین سبزه تصمیم گرفت خود را به یک سیاه پوست بدهد و اجازه دهد دوست پسرش آن را ببیند. و من کاملاً با او موافقم - بیدمشک خود را باز کنید و آن را از لذت های دنیا پنهان نکنید. بگذارید دیگران قدر گنج شما را بدانند! مانند یک کتابخانه عمومی از مهمانان میزبانی کنید - به آنها اجازه دهید صمیمی شما را بررسی کنند
یارو خوش شانس بود، او بلافاصله دو مو بور را در الاغ های بامزه شان لعنت کرد. در ابتدا به آنها اجازه داد تا دیک او را بمکند تا مودب باشند، الاغ و سینه هایشان را محکم مالید. نکته خنده دار این بود که دخترها با یکدیگر رقابت نمی کردند، بلکه ناز می کردند، کلیشه شان را می مالیدند، کنار یا بالای آن ها می نشستند، می بوسیدند، گلویشان را می گرفتند، همه اینها به خاطر اینکه شریک زندگی شان ارگاسم واضحی داشته باشد. روند.
مزخرف!!!